داستان کوتاه 3
میوه ممنوعه
سروده ها و نوشته های عبدالله قرونه ای

داستان کوتاه (3)

صاحب مزرعه، در طویله تله موش کار گذاشت. موش، موضوع را با گاو، گوسفند و خروس درمیان نهاد و از آنها کمک خواست. اما آنها با بی تفاوتی گفتند: این مشکل توست و به ما ربطی ندارد!

در تاریکی شب، ماری به تله افتاد. زن صاحب مزرعه که صدای آزاد شدن تله را شنیده بود به آن سو رفت. مار، او را نیش زد؛ خروس را برای مداوای بیمار، سر بریدند؛ گوسفند را برای عیادت کنندگان؛ و گاو را برای تشییع کنندگان!

... و موش در تمام این مدت، از سوراخ دیوار نظاره می­کرد و به مشکلی فکر می­کرد که به دیگران ربطی نداشت!!



نظرات شما عزیزان:

کیذقانی
ساعت21:01---9 دی 1393
سلام
شب به خیر
وب زیبا ومطالب زیباتری دارید درود بر شما تعدادی را خواندم به به
چه نگاه خوب و متفاوتی دارید.
برقرار وتندرست باشید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, :: 21:53 ::  نويسنده : عبدالله قرونه ای

درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان میوه ممنوعه و آدرس mivemamnue.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 71
بازدید کل : 3597
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 65
تعداد آنلاین : 1